کد مطلب:94613 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:127

خطبه 196-خطاب به طلحه و زبیر












[صفحه 514]

شما ای طلحه و زبیر به من میگوئید چرا پس از بیعت، در امور با شما شور و مشورت ننمودم؟ چه بیهوده سخنی است! شما دست از خشنودی بسیار خداوند كشیدید، و در امر ناچیز شور و مشورت، اندك بینی كردید و به من ابراز نارضائی نمودید. اینك به من بازگوئید كه: من شما را از چه حقی منع كرده ام؟ و كدامین بهره و قسمتتان را از آن خود نموده ام؟ چه دعوی و مشكلی بوده كه مومنی نزد من آورده، و من از بیان حكم و عدالت درباره آن، درمانده و ناتوان بوده ام؟ و یا اینكه در چه امری نادان بوده و به خطا فرمان داده ام؟ پس بدانید كه ادعاتان بیهوده و بنیان سخنانتان سست و فرسوده است! به خدا سوگند كه من هرگز خواستار چنین خلافتی و مشتاق چنین حكومتی نبوده ام. با این حال شما مرا دعوت نمودید و به پذیرش آن دعوت، ناگزیرم كردید. اما چون خلافت به من رسید، رو به كتاب خدای آوردم و از حكم و دستوراتش پیروی نمودم و سر بفرمانش نهادم. حكم و دستور و فرمانی كه آفریدگار مهربان ما را به اجرای آنها امر فرموده است. سنت رسول خدا (كه درود بی پایان خدا به روان پاكش باد) را در پیش چشم آوردم و جز راه او راهی نپیمودم حال آنكه نیك آگاهید، كه در اینراه هرگز به رای و

تدبیر و اندیشه شما- و یا هر كس دیگر- نیازی نداشتم. با همه این احوال، هیچ حكمی و امری پیش نیامد كه من از آن ناآگاه باشم، و با شما و یا سایر برادران مسلمانم، در شور و مشورت نیایم و هرگاه مشكلی و یا كاری و امر دشواری پیش می آمد از تبادل نظر شما و دیگران خود را بر كنار نمی نمودم. اما اینكه میگوئید چرا در قسمت بیت المال مساوات و برابری را برای همه یكسان مراعات كردم، بدانید كه در این امر هم، من از روی هوی و هوس و خواهشهای نفس، حكم و داوری ننمودم بلكه اینك من و شما حكم و فرمانی در دست داریم كه رسول خدا (كه درود بی پایان خدا به روان پاكش باد) از جانب آفریدگار آورده، و در میان ما به ودیعه نهاده است. از این رو در آنچه كه رای و فرمان الهی بوده و امر و حكمش بر آن قرار داشته، موجبی نیافتم كه به رای و دستور شما نیازمند باشم. خدا گواه است كه حقی از شما- و یا دیگران- نزد من باقی نمانده كه بخاطر آن زبان به شكوه و شكایت از من بگشائید و سخن به ملامت از من آغاز كنید. بر این امید كه پاك آفریدگار مهربان، دلهای ما و شما را به حق و حقیقت روشن سازد، و به ما و شما، بركت شكیبائی و دانائی، رایگان بخشد رحمت بسیار خدا به مردی باد كه چون

به حقیقتی و حقی واصل شد روی از آن برنتافت و بر خلاف آن زبان بسخن نگشود. آن مومن و مسلمانی كه چون با ظلم و ستمی مواجه گردید، علیه آن قیام نمود و داد ستمدیده را از ستمگر گرفت و از ظالم غاصب، حمایت ننمود


صفحه 514.